فصل دو من هفت تا ددی دارم ❤🚫

#part_44

لبخندی زدم و توی بقلش فرو رفتم و گفتم:میخوام شب پیشت بخوابم و فردا بعد مدرسه بگو میخوام ببینمشون لطفا به مامان نگو

یوری:باشه

توی بقل آرامش بخشش بعد ده دقیقه چشمام گرم شد و خوابم برد

*.فردا صبح.*

لباسای بیمارستانیم‌ رو با کت وشلوار چرمم و میرهن مشکی رنگم عوض کردم و موهام رو فرق کج باز کردم

راهی تا مدرسه نبود پس یک ربع رو پیاده روی کردم و داخل شدم با پا گذاشتنم توی مدرسه مدیر به سمتم اومد و با هیکل گندش به آغوشم کشید

من:آههه خانوم مدیر میشه ولم کنین

مدیر:اوووه ماروین من خیلی نگرانت بودم

هوووفی کشیدم و با چرخوندن چشام از بقلش رد شدم و به سمت کلاس رفتم اندفعه بدون هیچ کتاب و دفتری اومده بودم

چون به طرز فاکی همه رو بلد بودم....

بدون در زدن داخل شدم و بدون توجه به مرد جوونی که داشت توضیح می‌داد بقل پسری که خودش رو آریس معرفی کرده بود نشستم.

نویسنده: #ANIL
@dady_2021
دیدگاه ها (۳)

فصل دو من هفت تا ددی دارم ❤🚫

فصل دو من هفت تا ددی دارم ❤🚫

فصل دو من هفت تا ددی دارم ❤🚫

فصل دو من هفت تا ددی دارم ❤🚫

تکپارتیموضوع:وقتی بی خبر میره سفر کاریاز زبون شوگا:از چند رو...

هرزه ی حکومتی پارت ۱ویو ا/ت با صدای آلارم گوشیم بیدار شدم با...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط